ذهنآگاهی در واقع یک اصطلاح کلی است که طیف وسیعی از روشها را در بر میگیرد که در مجموع همۀ آنها خصیصههای مشترکی دارند: ذهنآگاهی به جای یادآوری گذشتۀ غیر قابل تغییر یا پیشبینی آیندهای که ممکن است هرگز اتفاق نیافتد، بر اهمیت تمرکز بیشتر بر حضور در لحظۀ حال تأکید میکند. ذهنآگاهی به جای تمرکز بر ناخشنودی و تلاش مستمر برای تغییر شرایطی که ممکن است تغییرناپذیر باشد بر دستیابی به میزان بیشتری از پذیرش شرایط زندگی تأکید دارد. ذهنآگاهی بیشتر بر اهمیت مشاهدۀ بدون قضاوت، به ویژه به افکار خود تمرکز دارد و از آن به عنوان ابزاری برای جلوگیری از خودانتقادگری و اضطراب و افسردگی که اغلب با قضاوتهای منفی مکرر دربارۀ خود مرتبط است استفاده میکند. من تعریف ساده اما ظریف کارشناس و نویسنده دن سیگل از ذهنآگاهی را قبول دارم: «ذهنآگاه بودن، داشتن آگاهی ذهنآگاه، اغلب بهعنوان روشی برای توجۀ عمدی به لحظۀ حال تعریف میشود، بدون اینکه تحت تأثیر قضاوتها قرار بگیریم. آگاهی ذهنآگاه صرفاً راهی برای پرورش آنچه ما به عنوان انسجام آگاهی تعریف کردهایم است.»