اردشیر: (صدایش بالا می رود) کارگاه از تو بعیده! هیچ استثنایی وجود نداره. همه دروغ می گن. خود ما الان داریم دروغ می گیم. تا همین جای ماجرا به حریم خصوصی یک نفر تجاوز کردیم. خود ما که اینقدر انسان های شریفی هستیم. وای به حال بقیه. ( مکث ) همیشه دروغی هست. هر وقت به این موضوع شک کردی به این فکر بکن که خودت آخرین بار کی دروغ گفتی! خودت کارگاه که اینقدر انسان شریفی هستی از آخرین دروغی که امروز گفتی چند ساعت می گذره؟
کارگاه: امروز دروغ نگفتم قربان!
اردشیر: (چند ثانیه به ساعت مچی اش نگاه می کند) پنج ثانیه! از آخرین دروغت پنج ثانیه می گذره.
(برگرفته از متن کتاب)