مولوی دنیا را چگونه میبیند؟ نگاه او به خدا، هستی، دین و زندگی چگونه است؟ وقتی که از «مرگ قبل از مرگ» سخن میگوید، به چه چیز اشاره دارد؟ نظر مولوی دربارهی عقل چیست و چرا «پای استدلالیان را چوبین» میخواند؟ آیا از منظر او برای کسب شادی و آرامش، فکر و اندیشه را باید به دور ریخت؟ «بقا در فنا» یعنی چه؟ و زبان عارفانه مولوی را چگونه باید فهمید؟ در اینجا قصد داریم دفتر اشعار مولوی را برگیریم، مشتاقانه پای سخن این حکیم فرزانه بنشینیم و لختی از پنجرهی نگاه او دنیا و زندگی را تماشا کنیم ... کتاب حاضر، در قالب چهار فصل، بر پایهی اسناد معتبر و براساس متن کلام خود مولوی، نمایی از نگرش و جهانبینی او را به تصویر میکشد. در فصل اول با طرحی کلی از هستیشناسی مولوی آشنا خواهیم شد. در فصل دوم به ماهیت و معنای «نفس» از منظر مولوی خواهیم پرداخت. در فصل سوم به سراغ یکی از جنجالیترین بحثها، یعنی نگاه مولوی به عقل و عقلانیت خواهیم رفت و در فصل آخر، به این سؤال خواهیم رسید که علت مخالفت مولوی با فلسفه چیست و او به چه سبب، بر فیلسوفان تاخته است.