تقلای دائمی ما برای دست یافتن به احساس بهتر و شادی بیشتر، حکم شتافتن بر روی تردمیل را دارد. هر قدر بیشتر میدویم، کمتر احساس اقناع و رضایت میکنیم. به قول یکی از خوانندگان "هر چه تلاش میکنیم به آرامش نمیرسیم". اما چرا چنین است؟ زیرا ما نیاموختهایم که از موهبتهایی که داریم و بسیاری از آنها را با رنج فراوان حاصل کردهایم بهره ببریم، حتی بلد نیستیم آنها را ببینیم. این داشتهها میتواند امکانات مادی و رفاهی باشد، خانواده و دوستانمان باشند، دستاوردها و موفقیتهایمان باشد یا حتی قابلیتها و شایستگیهای فکری و روحیمان. واقعیت آن است که بیشتر ما بهدست آوردن را آموختهایم ولی بهرهبردن را نیاموختهایم. اغلب ما بهسان کشاورزی هستیم که در "کاشت" و "داشت" ماهر است ولی از "برداشت" چیزی نمیداند! از همین روست که هر قدر هم به سوی رسیدن به شغل بهتر، درآمد بیشتر و موقعیت بالاتر پیش میرویم و به وضعیت بهتری میرسیم، باز هم بهدنبال رسیدنها و داشتنهای بیشتر هستیم بدون آن که به داشتههای فعلیمان وقعی بنهیم. گویی در چشم ما همواره "نسیه" جذابتر و پرزرق و برقتر از "نقد" است.